[اسم]

la soumission

/sumisjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 فرمان‌برداری اطاعت، تبعیت

  • 1.Par soumission à ses parents, Élise est restée.
    1. در پی فرمان‌برداری از والدینش، "الیز" ماند.
  • 2.Sa soumission à son maître est totale.
    2. اطاعت او از معلمش کلی [همه‌جانبه] است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان