[اسم]

le speed

/spid/
قابل شمارش مذکر

1 آمفتامین داروی محرک اعصاب

  • 1.Cet étudiant prend du speed.
    1. این دانش‌آموز آمفتامین مصرف می‌کند.
  • 2.Le trafiquant de drogues a été arrêté pour vente du speed.
    2. قاچاقچی مواد مخدر برای فروش آمفتامین دستگیر شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان