[اسم]

le square

/skwaʀ/
قابل شمارش مذکر

1 میدان میدان (گل‌کاری شده)

  • 1.Un petit square se trouve devant la mairie.
    1. یک میدان کوچک در مقابل شهرداری قرار دارد.
  • 2.Vers fin mars début avril, les arbres du square sont en fleurs.
    2. حدود اواخر مارس و اوایل آوریل درختان میدان گل می‌دهند.

2 محوطه بازی زمین بازی

  • 1.Enfants qui jouent dans un square
    1. بچه‌هایی که در زمین بازی تفریح می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان