[قید]

suffisamment

/syfizamɑ̃/
غیرقابل مقایسه

1 به اندازه کافی به اندازه

  • 1.Je suis suffisamment en forme pour courir un marathon.
    1. برای دویدن در "ماراتن" به اندازه کافی سرحال هستم.
  • 2.Nous avons suffisamment de chaises pour recevoir dix personnes.
    2. ما برای پذیرایی از ده نفر به اندازه کافی صندلی داریم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان