[اسم]

le surendettement

/syʀɑ̃dɛtmɑ̃/
قابل شمارش مذکر

1 بیش از حد مقروض بودن زیر بار بدهی بودن

  • 1.Ce couple va demander une aide suite à leur surendettement.
    1. این زوج به دلیل بیش از حد مقروض بودنشان درخواست کمک خواهند کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان