[فعل]

surfer

/sœʀfe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: surfé] [حالت وصفی: surfant] [فعل کمکی: avoir ]

1 گشت و گذار کردن (در اینترنت) جست و جو کردن (در اینترنت)

  • 1.Tu peux écouter de la musique ou lire un livre, ou surfer sur Internet.
    1. میتوانی موسیقی گوش دهی، کتابی بخوانی یا در اینترنت گشت و گذار کنی.

2 موج سواری کردن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان