[فعل]

survoler

/syʀvɔle/
فعل گذرا
[گذشته کامل: survolé] [حالت وصفی: survolant] [فعل کمکی: avoir ]

1 بر فراز (چیزی) پرواز کردن از بالای (چیزی) گذشتن

  • 1.L'avion survole actuellement l'océan Atlantique.
    1. هواپیما در حال حاضر از بالای اقیانوس اطلس می‌گذرد.
  • 2.L'hélicoptère a survolé la zone d'atterrissage.
    2. هلیکوپتر بر فراز منطقه باند فرود پرواز کرد.

2 نگاهی انداختن

  • 1.J'ai seulement survolé le livre.
    1. من تنها به کتاب نگاهی انداختم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان