[اسم]

le tabac

/taba/
قابل شمارش مذکر
[جمع: tabacs]

1 توتون تنباکو

  • 1.Il bourre sa pipe avec du tabac parfumé au miel.
    1. او پیپش را با تنباکوی معطر به (بوی) عسل پر می‌کند.
  • 2.Le tabac fut introduit en France par Jean Nicot.
    2. تنباکو توسط "ژان نیکو" وارد فرانسه شد.

2 موفقیت پیروزی

  • 1.Il a fait un tabac dans ce domaine.
    1. او در این زمینه موفقیت کسب کرده است.
  • 2.Tu peux faire un tabac, je suis sur.
    2. تو می‌توانی به موفقیت دست یابی، من مطمئنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان