[اسم]

le tarot

/taʁo/
قابل شمارش مذکر

1 تاروت (ورق)

  • 1.Cette carte de tarot est ici.
    1. این ورق [کارت] تاروت اینجاست.
  • 2.Il utilise le tarot pour prédire l'avenir.
    2. او برای پیش‌بینی آینده از (ورق) تاروت استفاده می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان