[صفت]

teint

/tɛ̃/
غیرقابل مقایسه

1 (مو) رنگ‌شده (مو) رنگ‌کرده

  • 1.Des cheveux teints.
    1. موهای رنگ‌شده.
  • 2.Ses cheveux étaient teints en bleu blanc rouge pour le 14 juillet.
    2. برای 14 ژوئیه موهایش به رنگ‌های آبی، سفید و قرمز رنگ شده بود.
[اسم]

le teint

/tɛ̃/
قابل شمارش مذکر

2 رنگ پوست رنگ و رو

  • 1.Elle revient du désert, elle a le teint hâlé.
    1. او از کویر بازمی‌گردد، او رنگ پوستی آفتاب سوخته دارد.
  • 2.Teint clair.
    2. رنگ پوست روشن.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان