[صفت]

terne

/tɛʀn/
قابل مقایسه
[حالت مونث: terne] [جمع مونث: ternes] [جمع مذکر: ternes]

1 کسل‌کننده بی‌روح

  • 1.Cette conversation est très terne.
    1. این گفتگو خیلی کسل کننده است.

2 کدر مات

  • 1.Je n'aime pas la couleur de cette chemise, c'est un peu terne.
    1. من رنگ این پیراهن را دوست ندارم، آن کمی کدر است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان