[صفت]

terrible

/teʀibl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: terrible] [جمع مونث: terribles] [جمع مذکر: terribles]

1 وحشتناک هولناک

  • 1.J'ai eu une enfance terrible à Paris.
    1. دوران بچگی وحشتناکی در "پاریس" داشتم.
  • 2.Nous laissons un terrible héritage aux générations montantes.
    2. ما میراثی وحشتناک [مخوف] برای نسلهای بالایی به جا می گذاریم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان