[اسم]

le thérapeute

/teʀapøt/
قابل شمارش مذکر

1 درمانگر روان‌درمانگر

  • 1.C'est d'un thérapeute dont j'ai besoin, pas d'un psy.
    1. یک روان‌درمانگر چیزی است که من به او احتیاج دارم، نه یک جاسوس.
  • 2.Un thérapeute cherche à soulager et guérir les malades.
    2. یک درمانگر به دنبال تسکین و درمان بیماران است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان