Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . برداشت (تصادفی)
2 . تیراژ
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le tirage
/tiʀaʒ/
قابل شمارش
مذکر
1
برداشت (تصادفی)
1.Un tirage entre ces papiers désignera le nom des vainqueurs.
1. یک برداشت تصادفی بین این برگهها اسم برندگان را مشخص خواهد کرد.
2
تیراژ
چاپ
1.Le journal est en cours de tirage.
1. روزنامه در حال چاپ است.
2.Le tirage du livre a été réalisé à plus de mille exemplaires.
2. تیراژ کتاب بیش از هزار نسخه بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
tirade
tir à l'arc
tir
tiquer
tique
tirage au sort
tiraillement
tirailler
tirana
tire-au-flanc
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان