[اسم]

le titre

/titʀ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: titres]

1 عنوان تیتر

titre d'un œuvre/d'un film/d'un livre...
عنوان یک اثر/یک فیلم/یک کتاب...
  • 1. Quel est le titre de son livre ?
    1. عنوان کتابش چیست؟
  • 2. Vous devez modifier le titre de votre mémoire.
    2. شما باید عنوان پایان نامه را تغییر دهید.
les gros titres
تیتر اصلی

2 بلیط اعتباری (مترو، اتوبوس)

  • 1.Francis dut payer un titre.
    1. "فرانسیس" باید بلیط ارائه میداد.
  • 2.Le contrôleur vérifie les titres de transport.
    2. مامور کنترل بلیطهای حمل و نقل را بررسی می‌کند [کنترل می‌کند].

3 لقب مقام

détenteur/avoir du titre de champion d’Europe/d'empereur...
مقام قهرمان اروپا/امپراطور... را به یدک کشیدن/داشتن
  • Il a le titre d'empereur.
    او لقب امپراطور دارد.

4 مدرک

avoir/obtenir ... un titre
مدرکی داشتن/بدست آوردن...
  • Quels sont vos titres universitaires ?
    مدارک دانشگاهی شما چیست؟

5 سِمت پست، جایگاه شغلی

porter le titre de quelque chose
سمت چیزی را داشتن
  • Il portait le titre de directeur adjoint.
    او سمت دستیار مدیر را دارد.
en titre de directeur/d'enseigneur...
در سمت مدیر/مدرس...
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان