[قید]

tout à l'heure

/tut a lœʁ/
غیرقابل مقایسه

1 کمی بعدتر اندکی بعد

  • 1.J'irai faire la vaisselle tout à l'heure.
    1. من کمی بعدتر ظرف خواهم شست.

2 همین چند لحظه پیش

  • 1.Tiens, tout à l'heure, j'ai croisé le voisin à la boulangerie.
    1. عجب، من همین چند لحظه پیش همسایه را در نانوایی (اتفاقی) دیدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان