[فعل]

trier

/tʀije/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: trié] [حالت وصفی: triant] [فعل کمکی: avoir ]

1 تفکیک کردن جدا کردن

  • 1.Je trie les photos que je vais imprimer.
    1. من عکس‌هایی که می‌خواهم چاپ کنم جدا می‌کنم.
  • 2.Je vais trier les déchets et séparer les produits recyclables.
    2. من زباله‌ها را تفکیک خواهم کرد و مواد قابل بازیافت را جدا خواهم کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان