[اسم]

le trou

/tʀu/
قابل شمارش مذکر

1 سوراخ حفره

  • 1.Après l'hiver, il y a souvent des trous dans les routes.
    1. بعد از زمستان اغلب حفره‌هایی در جاده‌ها وجود دارد [پدید می‌آید].
  • 2.Elle a déjà fait un trou dans son blouson tout neuf !
    2. او هنوز چیزی شده سوراخی در کاپشن کاملا جدیدش ایجاد کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان