[اسم]

le truc

/tʀyk/
قابل شمارش مذکر

1 چیز فلان چیز

  • 1.Je vais te faire voir un truc que j'ai acheté hier.
    1. من به تو چیزی که دیروز خریدم را نشان می‌دهم.

2 ترفند شگرد، راه

  • 1.Je vais te faire voir un truc pour faire ça.
    1. من به تو یک ترفند برای انجام دادن این (کار) نشان می‌دهم.

3 شایعه

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان