Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . آدم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le type
/tip/
قابل شمارش
مذکر
1
آدم
یارو، مرد
1.Ce type a maté ma copine toute la soirée.
1. این آدم تمام شب دوست مرا دزدکی نگاه کرد.
2.Il y avait trois types dans ce bar.
2. سه مرد در این بار بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
tympan
tweeter
tva
tué
tuyauterie
typer
typhon
typhoïde
typique
typiquement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان