[فعل]

utiliser

/ytilize/
فعل گذرا
[گذشته کامل: utilisé] [حالت وصفی: utilisant] [فعل کمکی: avoir ]

1 استفاده کردن

مترادف و متضاد servir user
utiliser quelque chose
چیزی را استفاده کردن
  • 1. L'argent est le sabre que j'utilise pour manipuler les gens.
    1. پول، شمشیری است که برای اداره‌کردن انسان‌ها از آن استفاده می‌کنم.
  • 2. On les utilise pour décorer les gâteaux.
    2. از آنها برای تزیین‌کردن کیک‌ها استفاده می‌شوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان