[اسم]

le vélo

/velo/
قابل شمارش مذکر
[جمع: vélos]

1 دوچرخه

Un vélo de ville
دوچرخه شهری
aller/venir... à vélo
با دوچرخه رفتن/آمدن...
  • J'y vais à vélo.
    با دوچرخه به آنجا می‌روم.
faire du vélo
دوچرخه سواری کردن (ورزش)
  • 1. J'aime apprendre à faire du vélo.
    1. دوست دارم دوچرخه سواری یاد بگیرم.
  • 2. Je vais au travail à vélo.
    2. من با دوچرخه به سر کار می‌روم.
  • 3. Pour faire du vélo, il te faut un casque.
    3. برای دوچرخه سواری کردن، کلاه ایمنی لازم داری.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان