[قید]

vachement

/vaʃmɑ̃/
غیرقابل مقایسه

1 بدجوری به طرز عجیبی

  • 1.Il a vachement bien réussi dans la vie.
    1. او بدجوری در زندگی‌اش موفق شده است.
  • 2.Le contrôle de biologie était vachement difficile !
    2. آزمون زیست‌شناسی به طرز عجیبی سخت بود!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان