[اسم]

la venue

/v(ə)ny/
قابل شمارش مونث

1 رسیدن آمدن

  • 1.Il a pu préciser l'heure de sa venue.
    1. او می‌توانست ساعت رسیدنش را مشخص کند.
  • 2.La venue du bébé a épanoui toute la famille.
    2. رسیدن [به دنیا آمدن] بچه تمام خانواده را بشاش کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان