[صفت]

vigilant

/viʒilɑ̃/
قابل مقایسه

1 هشیار گوش به زنگ، مراقب

  • 1.Le pilote d'avion est très vigilant pendant le décollage.
    1. خلبان هواپیما هنگام بلند شدن [هواپیما] از زمین بسیار مراقب است.
  • 2.Un soldat doit toujours être vigilant en patrouille.
    2. یک سرباز همیشه باید در گشت هشیار باشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان