[فعل]

virer

/viʁe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: viré] [حالت وصفی: virant] [فعل کمکی: avoir ]

1 انتقال دادن وجه

  • 1.Je vire mon loyer directement à mon propriétaire.
    1. من وجه کرایه‌ام را مستقیما به صاحب‌خانه‌ام انتقال می‌دهم [واریز می‌کنم].
  • 2.Virez la somme à mon compte.
    2. انتقال دادن مبلغ به حسابم.

2 بیرون انداختن دور انداختن

  • 1.Virez tous ces vieux journaux.
    1. همه این مجله‌های قدیمی را دور بیندازید.

3 اخراج کردن بیرون کردن

informal
  • 1.La comptable a été virée après dix ans.
    1. حسابدار پس از 10 سال اخراج شد.
  • 2.Virer qqn.
    2. کسی را اخراج کردن.

4 تغییر رنگ دادن گراییدن

  • 1.Le ciel vira au gris.
    1. آسمان به حاکستری گرایید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان