[اسم]

le visa

/viza/
قابل شمارش مذکر

1 ویزا روادید

  • 1.Mon visa a expiré et j'ai dû quitter le pays.
    1. ویزایم باطل شده بود و باید کشور را ترک می‌کردم.
  • 2.Tu ne peux pas travailler ici avec ton visa de tourisme.
    2. تو نمی‌توانی با ویزای توریستی‌ات اینجا کار کنی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان