[قید]

visiblement

/vizibləmɑ̃/
غیرقابل مقایسه

1 آشکارا مشخصا، به وضوح

  • 1.Il a visiblement réussi dans la vie.
    1. او مشخصا در زندگی موفق شده است.
  • 2.Ma fille était visiblement excitée de voir sa grand-mère.
    2. دخترم از دیدن مادربزرگش آشکارا هیجان‌زده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان