[اسم]

le visiteur

/vizitœʀ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: visiteurs] [مونث: visiteuse]

1 ملاقات‌کننده بازدیدکننده

  • 1.En 2007, il y a eu 7 millions de visiteurs à la Tour Eiffel.
    1. در (سال) 2007، 7 میلیون بازدیدکننده در برج ایفل وجود داشت.
  • 2.Mon mari attend un visiteur à 15 h.
    2. همسرم در ساعت 15 منتظر یک ملاقات‌کننده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان