Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . با کنترل شبکههای تلویزیونی را سریع عوض کردن
2 . از این شاخه به آن شاخه پریدن (مجازی)
3 . به کل فراموش کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
zapper
/zape/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: zappé]
[حالت وصفی: zappant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
با کنترل شبکههای تلویزیونی را سریع عوض کردن
1.Les enfants ont longtemps zappé avant de trouver un programme à leur goût.
1. بچهها قبل از پیدا کردن یک برنامه باب میلشان به مدت طولانی با کنترل شبکههای تلویزیونی را سریع عوض کردند.
2.On zappe pour changer de programme.
2. ما برای عوض کردن برنامه (تلویزیون) با کنترل شبکههای تلویزیونی را سریع عوض میکنیم.
2
از این شاخه به آن شاخه پریدن (مجازی)
1.Il a d'un humeur changeante, il zappe fréquemment.
1. او دمدمی مزاج است، معمولا از این شاخه به آن شاخه میپرد.
3
به کل فراموش کردن
از قلم انداختن
1.Zapper le petit-déjeuner
1. صبحانه را به کل فراموش کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
zambien
zambie
zacharie
z
yéti
zapping
zaïrois
zeste
zibeline
zieuter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان