[اسم]

le zinc

/zˈɛ̃ɡ/
قابل شمارش مذکر

1 روی (فلز)

  • 1.Pommade à l'oxyde de zinc
    1. پماد اکسید زینک

2 هواپیما (عامیانه)

  • 1.Un zinc militaire a atterri là il y a quinze jours.
    1. پانزده روز است که یک هواپیمای نظامی در آنجا فرود آمده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان