Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . منطقهبندی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le zonage
/zonaʒ/
قابل شمارش
مذکر
1
منطقهبندی
ناحیهبندی
1.Le conseil municipal a changé le zonage du nouveau quartier.
1. شورای شهر منطقهبندی محلهی جدید را تغییر داده است.
2.Nous étudions le zonage de ce pays.
2. ما ناحیهبندی این کشور را مطالعه میکنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
zona
zola
zodiaque
zodiac
zizi
zonard
zone
zone piétonne
zoner
zoo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان