[اسم]

çözüm

/tʃˈœzøm/
قابل شمارش

1 حل جواب، نتیجه

مترادف و متضاد sorun
  • 1.Bu sorun için çözüm bulamıyorum.
    1. نمی‌توانم برای این مشکل راه حلی پیدا کنم.
  • 2.Çözüme yaklaşmak üzereyiz.
    2. در حال نزدیک شدن به جواب هستیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان