[فعل]

çatlatmak

/tʃatɫatmˈak/
فعل گذرا و ناگذر

1 باعث ترک چیزی شدن

  • 1.Elindeki ustura ile çatlatacağı akike baktı.
    1. با دسته‌تیغی که در دست داشت به عقیقی نگاه کرد که قرار بود باعث ترکش بشود.

2 کسی را عصبانی کردن

  • 1.Beni çatlatmak mı istiyorsun?
    1. می‌خواهی من را عصبانی کنی؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان