[صفت]

çeşitli

/tʃeʃɪtlˈɪ/
قابل مقایسه

1 متنوع

مترادف و متضاد türlü
  • 1.Ben çeşitli yemekler yapmayı seviyorum.
    1. من غذاهای متنوع درست کردن را دوست دارم.
  • 2.çeşitli duygular
    2. احساسات متنوع
  • 3.Duvar, çeşitli küçük kâğıtlara basılmış resimlerle kaplıydı.
    3. دیوار، پر از عکس‌های متنوعی بود که روی کاغذهای کوچک چاپ شده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان