[فعل]

çiğnenmek

/tʃɪjnænmˈɛc/
فعل گذرا و ناگذر

1 زیر پا گذاشته شدن

  • 1.Kurallar çiğnenmek içindir.
    1. قوانین برای زیر پا گذاشته شدن است.

2 جویده شدن

  • 1.Bu tablet her akşam yemeğinden sonra çiğnenecek.
    1. این قرص هر شب بعد از شام باید جویده شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان