[اسم]

çocuk

/tʃodʒˈʊk/
قابل شمارش

1 بچه کودک

  • 1.Arkeologlar yüzün üzerinde mezar keşfetti, onlardan birkaçı küçük çocuklara aitti.
    1. باستان‌شناس بیشتر از صد مزار کشف کرد، چندتایی از آن‌ها مربوط به بچه‌ها بود.
  • 2.Çocuklar oyun oynamayı severler.
    2. بچه‌ها بازی کردن را خیلی دوست دارند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان