[اسم]

çomak

/tʃomˈak/

1 چماق

  • 1.Dedem eskiden bize kızdığında çomakla bizi korkuturdu.
    1. پدربزرگم در گذشته زمانی که از ما عصبانی می‌شد با چماق ما را می‌ترساند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان