[اسم]

ahır

/ahˈɯr/
قابل شمارش

1 انبار کاه و علوفه

  • 1.Kuzu ahırda oyun oynuyor.
    1. بره، در انبار کاه و علوفه بازی می‌کند.

2 اصطبل آخور

  • 1.Atlar ahıra giriyorlar.
    1. اسب‌ها وارد اصطبل اسب میشوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان