[فعل]

akmak

/akmˈak/
فعل گذرا

1 چکیدن

  • 1.Damdan su akıyor.
    1. از سقف آب می‌چکد.
  • 2.Yarasından kan akıyor.
    2. از زخمش خون می‌چکد.

2 جریان داشتن

  • 1.Borularda su akmıyor.
    1. در لوله‌ها آبی جریان ندارد.
  • 2.Nehirde su akıyor mu?
    2. در دریاچه آب جریان دارد؟

3 سرازیر شدن

  • 1.Öfkeli insanlar, el ele Taksim'e doğru akıyorlardı.
    1. مردم عصبانی، دست در دست هم به سمت "میدان تاکسیم" می‌رفتند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان