[فعل]

alev almak

/alˈɛv aɫmˈak/
فعل گذرا و ناگذر

1 شعله‌ور شدن

  • 1.Ağaçlar birden alev aldı.
    1. درخت‌ها ناگهان شعله‌ور شدند.

2 جوگیر شدن تحریک شدن

  • 1.Bu sözlerle alev alan topluluk, saldırıya geçti.
    1. جماعتی که با این حرف‌ها جوگیر شده بودند، شروع به حمله کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان