[فعل]

algılamak

/aɫɡɯɫamˈak/
فعل گذرا

1 برداشت کردن درک کردن

  • 1.Kokuyu daha iyi algılamak için burnumu iyice gömüyorum yastığa.
    1. برای درک بهتر بو بینی‌ام را تا جایی که می‌توانستم در بالش فرو بردم.
  • 2.Sen benim dediklerimi yanlış algılıyorsun.
    2. تو گفته‌های من را اشتباه برداشت می‌کنی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان