[اسم]

altyapı

/aɫtjapˈɯ/
قابل شمارش

1 زیرساخت

  • 1.Şehrin altyapısı baştan sorunluymuş.
    1. زیرساخت شهر از اول مشکل‌دار بوده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان