[اسم]

bağlantı

/baːɫantˈɯ/
قابل شمارش

1 ارتباط

  • 1.Onunla konuşurken bağlantı koptu.
    1. وقتی با او صحبت می‌کردم ارتباط قطع شد.
  • 2.Telefon bağlantısı
    2. ارتباط تلفنی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان