[اسم]

borç

/bˈɔrtʃ/
قابل شمارش

1 قرض بدهی، دین

مترادف و متضاد alacak
  • 1.Askerlik vatan borcudur.
    1. سربازی دین به وطن است.
  • 2.Bana borç para verir misin?
    2. به من پول قرض می‌دهی؟
  • 3.Vaktim yok, bana para bul şu borcu ödeyeyim.
    3. وقت ندارم، برای من پول پیدا کن این بدهی را بدهم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان