[فعل]

denetlemek

/denɛtlemˈɛc/
فعل گذرا

1 بازرسی کردن تفتیش کردن، بررسی کردن

  • 1.Bakın, benim işim kanunsuzları denetlemek.
    1. ببینید، کار من تفتیش بی‌قانون‌ها است.
  • 2.dikkatlice denetlemek
    2. با دقت بررسی کردن
  • 3.Ülkeye girdiğinde, çantaların denetlenecektir.
    3. وقتی وارد کشور شدی چمدان‌هایت بازرسی خواهد شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان