[فعل]

el koymak

/ˈæl kɔjmˈak/
فعل گذرا

1 دست گذاشتن روی چیزی مصادره کردن، قدرت را به چنگ درآوردن

  • 1.Devlet araziye el koydu.
    1. دولت زمین را مصادره کرد.
  • 2.Konuya el koymak
    2. روی موضوع دست گذاشتن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان