[فعل]

ertelemek

/ɛrtelemˈɛc/
فعل گذرا

1 به عقب انداختن به بعد موکول کردن، به تعویق انداختن

  • 1.İşimi ertelemek için bahane arıyorum.
    1. برای به عقب انداختن کارم دنبال بهانه می‌گردم.
  • 2.Sınavı gelecek haftaya erteledim.
    2. امتحان را به هفته بعد موکول کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان