[فعل]

göçmek

/ɟœtʃmˈɛc/
فعل گذرا

1 مهاجرت کردن کوچ کردن

مترادف و متضاد yerleşmek
  • 1.Babam başka bir ülkeye göçmek istiyordu.
    1. پدرم می‌خواست به کشور دیگری مهاجرت کند.
  • 2.İsviçre’ye mi göçmek istiyorsun?
    2. می‌خواهی به سوئیس مهاجرت کنی؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان