[فعل]

gözetmek

/ɟœzɛtmˈɛc/
فعل گذرا

1 مراقبت کردن

  • 1.Büyük kardeşler küçükleri gözetir.
    1. خواهر و برادران بزرگتر، از کوچکترها مراقبت می‌کنند.
  • 2.Küçükleri gözetmek gerekir.
    2. باید مراقب کوچکترها بود.

2 اهمیت دادن

  • 1.İnsan ilişkilerinde dürüstlüğü gözetmek iyi sonuç verir.
    1. در روابط انسانی اهمیت دادن به صداقت نتایج خوبی به بار خواهد آورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان